Thursday, April 17, 2014

کارشناسان اهل سنت : حضرت عمر به ایرانیان آزادی هدیه داد !



کارشناسان تلویزیون های ماهواره ای سنی در یک سری برنامه با عنوان " خیانت در گزارش تاریخ" کوشیدند یورش تازیان مسلمان به ایران در زمان عمر را توجیه کنند. در این سری برنامه ها با پشت هم اندازی تلاش شد  کشتار و چپاول ایرانیان توسط لشکر اسلام را دروغ و خیانت ملی گرا ها در گزارش تاریخ جلوه دهند .
خلاصه کلام این به اصطلاح کارشناسان اسلامی که مثل خود گویی و خود خندی عجب مرد هنرمندی است,  به این قرار بود :
مردم ایران خبر عدل عمری را شنیده بودند اما چون زیر ستم پادشاهان ساسانی بودند کاری از دستشان بر نمی آمد و با آمدن لشکر عمر بسیار شادمان شدند و در فتح ایران همکاری کردند . حضرت عمر هیچ عربی را در ایران فرماندار نکرد و ایران را به دست  یکی از خودشان به نام سلمان فارسی داد و رفت! ایرانیان در سایه خلافت خلفای راشدین بسیار راضی و شادمان بودند و حضرت عمر به ایرانیان آزادی هدیه  داد! عرب ها هیچ کتابخانه ای را آتش نزدند. این دروغ ها را ملی گرا ها و سکولار ها در آورده اند. ایرانی ها فقط قدرت نظامی داشتند و در ایران اصلن کتاب نبود!  خب اگر راست می گویید نام یک کتاب پیش از اسلام را بیاورید ؟! چطور است که آتشکده یزد ٤ هزار سال روشن است و عرب ها کاری به آن نداشته اند اما یک کتاب از زمان ساسانی موجود نیست ؟ گرفتن جزیه از ایرانیان کار عادلانه ای بود چون در برابر آزاد بودند دین خودشان را داشته باشند و امنیت آنها توسط لشکر اسلام تضمین می شد ! پس از جنگ نهاوند بسیاری از شهر های ایران بدون جنگ تسلیم لشکر عمر شد که این خود دلیل بر نفرت ایرانیان از پادشاهان ساسانی و علاقه آنها به حضرت عمر و لشکرش بود !

و اما پاسخ به سخنان کارشناسان عزیز اهل سنت :


اگر راست می گویید نام یک کتاب در ایران پیش از اسلام را بیاورید ؟

 گوهردانان ( فیزیک ), آیین نویسندگی, آیین نامه نگاری, زیج شهریار, هزارویک شب , گاهنامه, ورزنامه خداینامه, اندرزنامه هاي پهلوی چون اندرز بزرگمهر، اندرز اوشنر دانا، اندرز آترپات مهراسپندان، اندرز خسرو كواتان، اندرز پوريو تكيشان, كارنامه اردشير بابكان، خسرو كواتان و ريذك، شهرستان هاي ايران، افديها و سهيكيهاي سيستان.
 همچنین کتاب دینکرد ؛ در این کتاب پهلوی گفته شده است که در قرن سوم میلادی متون علمی در ایران جمع آوری شده: "شاپور شاهنشاه٬ پسر اردشیر نیز فرمان داد تا نوشته های غیر دینی را در رشته های پزشکی٬ ستاره شناسی٬ حرکت٬ زمان٬ فضا٬ گوهر٬ جهش٬ شدن٬ تباهی٬ دگرگونی٬ منطق و دیگر دانشها و مهارت ها که در سراسر هند٬ روم و سایر سرزمین ها پراکنده بودند٬ گرد آوردند و آنها را با اوستا مقابله کنند." (دینکرد تصحیح مدن صفحه ۴۱۲) .( نام کتاب کافیه ؟!).
 همچنین فهرست بلندی از کتاب ها در کتاب دینکرد آورده شده که اثری از آنها نیست. کارشناسان اهل سنت بفرمایید این کتاب ها چگونه دود شده اند ؟

و اما کتاب های زمان ساسانی چگونه از میان رفته اند ؟

١- یورش نخستین تازیان : بسیاری از کتاب ها در یورش نخستین به گونه عمدی مانند آتش زدن کتاب های خوارزم, یا بگونه غیر عمدی یا مشکوک مانند آتش گرفتن کتابخانه ساسانی تیسفون از میان رفته اند .

٢- بی سر و صاحبی : هنگامی که یک رژیم ملی مانند ساسانی سقوط کرد و کشور به دست عده ای اشغالگر افتاد کسی نیست که از دستاوردهای دانش و هنر آن مرز  و بوم پاسداری کند در نتیجه کتابخانه ها و آثار علمی و هنری آن کشور به امان خدا رها شده و به مرور زمان نابود می شود که مسوولیت از میان رفتنش نیز به عهده همان اشغالگران ضد ایرانی است. به عنوان نمونه : مسعودی در کتاب تنبح الاشراف داستانی درباره خراب شدن کتابخانه یا دیوانی در اصفهان روایت می کند که به دلیل ریزش باران زیاد نابود شده و اینکه برای چند روز بوی تعفن در کنار این مکان برپا بوده است. دلیل این بوی تعفن آن است که این متون چرم نوشته بوداند و با خیس شدن٬ چنین بویی در کنار این کتابخانه به پا خواسته است. باید بیاد داشته باشیم که کاغذ در قرن دوم هجری در ایران زمین معمول شد و مدارک بازمانده از دوران ساسانی همه بر چرم و پوست و پارچه است. ( مانند اکنون که  در رژیم جمهوری اسلامی بسیاری از آثار فرهنگی ایران بدلیل  بی صاحبی از میان می رود ).

٣- منسوخ شدن زبان پهلوی : پس از اینکه این زبان کم کم از رونق افتاد دیگر از کتاب های پهلوی نسخه برداری نشد و به مرور زمان از میان رفتند .البته همه کتابها از میان نرفتند آنان که مانده بودند تعدادی به زبان عربی برگردان شدند.

چگونه است که آتشکده یزد ٤ هزار سال روشن مانده اما کتابی بر جای نمانده است ؟

برای اینکه آن آتش احتمالا صد ها بار خاموش شده است و موبدان برای اینکه آتشکده از رونق نیفتاد بدون اینکه به روی خود بیاورند آن را دوباره روشن کرده اند اما یک کتاب دست نویس بر روی پوست گاو را اگر سوزاندی دیگر قابل باز یافت نیست ! ( به همین سادگی ). یا به قول خودتان مقایسه آتش و کتاب قیاس مع الفارق است !

آیا تسلیم شدن بدون جنگ برخی از شهرهای ایران پس از جنگ نهاوند نشان از آوازه عدل و محبوبیت عمر دارد  ؟

خیر ! نشان از ترس از چپاول و کشتار دارد .
پس از جنگ نهاوند ارتش کلاسیک ایران از میان رفته بود و برخی از شهر ها هنگامی که دیدند  مناطقی که مقاومت می کنند ساکنانش بوسیله اعراب غارت و کشتار شده  و زن و بچه هایشان به بردگی برده می شوند از ترس پیشنهاد می دادند که در برابر تسلیم شهر و دادن خراج, جان و مالشان در امان باشد.اینکه شما می گویید به دلیل آوازه عدل عمری برخی از شهر ها تسلیم شدند واقعن خنده دار است.  در تاریخ مشابه این رویداد زیاد است مثلا هنگامی که تیمور لنگ اصفهان را قتل عام  کرد مردم شیراز  از روی ترس شهر را تسلیم  حضرت تیمور لنگ رضی الله عنه کردند به شرط اینکه قتل عام و غارت نشوند . لابد اینجا هم می خواهید بگویید آوازه عدل حضرت تیمور (ع) به گوش مردم شیراز رسیده بود...

آیا گرفتن جزیه از ایرانیان کار عادلانه ای بود؟

تنها چیزی که می گویم این است:  چطور است ما چند پادگان نظامی در عربستان بزنیم . قول می دهیم امنیتشان را کامل تضمین کنیم.  دین خودشان را نیز داشته باشند. یک امتیاز بیشتر از عمر نیز به آنها می دهیم . عمر شرط می کرد که دینشان را تبلیغ نکنند . ما این شرط را نیز بر می داریم .عرب ها آزادند هر چه خواستند دینشان را تبلیغ کنند . در برابر ما تنها نصف دسترنجشان را به عنوان جزیه می بریم . عادلانه است ؟

 آیا ایرانیان در سایه خلافت خلفای راشدین بسیار راضی و شادمان بودند و عمر به ایرانیان آزادی هدیه  داد؟!

در دوره خلفای راشدین اصفهان سه  بار , ری دو بار , استخر پارس دو بار و خراسان یک بار بر خلفای راشدین شوریدند و حاکم عرب را بیرون کردند و تمام این قیام ها با لشکر کشی خلفای راشدین در خون خفه شد. آذربایجان و طبرستان نیز همچنان مقاومت می کردند . چرا این مردمان شادمان و خوشنود از عدالت خلفای راشدین, شورش می کردند ؟ آیا  عدالت زیادی زیر دلشان زده بود ؟
همچنین  برابر گزارش ابن خلدون که یک تاریخ نگار عرب و مسلمان است  پس از اشغال ایران بوسیله اعراب دهگانان ( مالکین زمین ) با عرب ها کنار آمدند و کشاورزان مجبور بودند دو برابر آنچه پیشتر می پرداختند بدهند تا جیب عرب ها نیز پر شود و بدین وسیله کشاورزان ایران فقیر شدند . ( این است عدالت و هدیه حضرت عمر به ایرانیان ؟)

در پایان پرسشی از علمای اهل سنت :

شما که به دروغ گویی آخوندهای شیعه اعتراض می کنید چرا هنگامی که پای باورهای خودتان به میان می آید  به اندازه آنها دروغ می گویید ؟  شما که دروغ های مذهب شیعه را به درستی توهین به شعور مردم ایران می دانید فکر نمی کنید که دروغ های شما نیز به همان اندازه توهین به شعور ایرانیان است ؟

منابع :

پس از ١٤٠٠ سال:  شجاع الدین شفا
مقاله تورج دریایی استاد ایران باستان
ویکی پدیای پارسی 

3 comments:

  1. شاشیدم به قبر و روح عمر و علی
    اسلام مستراح بزرگی است که سوسک هایی مثل محمد و ابوبکر تحویل میدهد

    ReplyDelete
  2. mohsen
    rast migan daghigan mesle hamoon azadi ke taleban to afganestan dadeh bodan ke pesar bacehaye 13 salaro bazak mikonan baed behehon tajavoz mikonan allan ke sale 2000 hastim halo rozeton in hast vai be hale 1400 sale pish akhe arab ci dashte ke be ma iraniha bedeh khodeshon ye mosht vahshi ke ba omadan eslam yeho ongad motamaden shodan ke be iraniha azadi bedan vagti hanooz to kole keshvarhaye eslami ye keshvare azad nist in aga mikhaste joke begeh teflaki

    ReplyDelete
  3. ey madare alaho mohamado omaro alio eslamo gayidam!

    ReplyDelete