حال بدون اینکه بخواهیم از ارزش کار آقای فرهادی بکاهیم و اشاره به اینکه در عرصه کارگردانی توانسته اند بهترین جایزه را در حرفه خود کسب کنند ، اما در برابر کشور بزرگی مانند ایران این جایزه در اندازه همان سازدهنی در آن روستای محروم است ! ما مردم ایران پس از ۳۳ سال ستم وسرکوب شدید یک رژیم قرون وسطایی کارمان به جایی رسیده است که از جایزه اسکار یک فیلم توقع معجزه برای رسیدن به دموکراسی داریم ! عده ای از آقای فرهادی انتقاد می کنند که چرا بالای سن آبروی رژیم را نبرد ! بعضی از گروهای سیاسی ایشان را گرو کشی میکنند و او را حامی خود می دانند! کسانی یک عکس نامشخص در خرداد ۸۸ میدان آزادی می گذارند و می گویند این اصغر فرهادی سبز است که می بینید ! کسانی مانند سخنگوی آقای فرهادی حق تبریک گویی را برای خودشان می دانند!
منظره غم انگیز این بود که بانوی گرامی لیلا حاتمی از ترس اینکه رژیم به او انگ نزند مجبور شده بود لباس بلندی با روسری بپوشد و جرات نکرد روی سن برود. در هیچ کشور فاشیستی و عقب مانده ای هم اینجور مردم وحشت زده و زیر فشار روانی حکومت نیستند.
شاید اگر رژیمی مانند ترکیه یا حتا سوریه( رژیم بشار اسد آدم کش است اما دستکم سکولار است و به زندگی خصوصی مردم کاری ندارد) بر کشور ما حاکم بود سینما ی ما یکی از درخشان ترین سینماهای جهان شده بود ! اما افسوس که جمهوری اسلامی بد ترین رژیمی است که دراین منطقه وجود دارد و ما را به جایی رسانده که جایزه اسکار آقای فرهادی برایمان شده همان سازدهنی!
حال فکر کنید آقای فرهادی فردا جایزه خود را به زندانیان سیاسی یا سید علی خامنه ای تقدیم کند ! چه تاثیری در روند سیاسی کشور فلک زده ما و این قصه پر غصه ما دارد ؟ هیچ! ای کاش یک نفر پیدا شود و این ساز دهنی را از دهن ما بگیرد و به دریا بیاندازد تا برویم چاره اساسی برای وضیعت خطرناک کشور خود کنیم !
No comments:
Post a Comment