Wednesday, February 29, 2012

زبان مادری از افسانه تا واقعیت


مسئله زبانی در ایران و بازنمایی ها

فارغ از سابقه تاریخی چیزی که اکنون از آن به عنوان مسئله زبان و زبان مادری در کشور ما مطرح می شود روایتی 

مغشوش و بازنمایی نادرستی به نظر می رسد. نگاهی به ترجیع بند بیشتر مقالاتی که در این حوزه نوشته شده اند نشان گر این اغتشاش و وارونگی در بازنمایی واقعیات است: «ایران کشوری کثیرالقوم یا کثیرالمله است».
کثرت قومی یا ملی ایران اغلب بر اساس تکثر زبانی توضیح داده می شود و گویی ایران تنها کشور موجود در جهان است که دارای زبان های محلی است که متفاوت از زبان رسمی به شمار می روند. با توجه به مقدمه که بیان شد چنین ادعایی هرگز درست نیست و ایران نیز مانند بسیاری دیگر از کشورهای جهان دارای تنوع زبانی است که سال هاست در کنار زبان ملی به زیست فرهنگی خود ادامه می دهند.
نمونه هایی در دست است که نشان می دهد که اتفاقا ایران از نظر تنوع زبانی در وضعیت ساده تر یا بهتری نسبت به سایر جوامع مانند ایتالیا و فرانسه قرار داد. هنگام تشکیل دولت-ملت در ایتالیا تنها سه درصد مردم این جامعه در مراودات روزمره خود زبان ایتالیایی را به کار می بردند. در فرانسه تا زمان انقلاب کبیر تنها یک چهارم مردم این کشور به زبان فرانسوی تکلم می کردند و فقط در سال های بعدی بود که با برنامه ریزی های دولتی زبان های کاتالانی، برتونی، باسکی، آلمانی، اوکتسینای و فلمی به عقب رانده شدند.
بسیاری دیگر از کشورها با مسئله ای بنام تنوع زبانی روبرو هستند و کمتر کشوری را می توان یافت که از این موضوع بری باشد. بر این اساس اگر مبنا را بر تعریف ملیت بر اساس زبان افراد قرار دهیم نزدیک شش هزار ملیت در جهان وجود دارند که ۵۸۰۰ مورد از آن ها احتمالا تحت ستم قرار دارند! و اگر “ملیت ها” را گروه هایی بدانیم که هنوز موفق به تشکیل دولت- ملت مستقل نشده اند و به زعم برخی حق تعیین سرنوشت تا مرزجدایی را دارا هستند، باید منتظر تشکیل شش هزار کشور دیگر باشیم. ولی به درستی معلوم نیست که اداره چنین جهانی به چه نحوء امکان پذیر خواهد بود.

واقعیت امر

طرفداران و هواداران مسئله زبان مادری به مسئله تنوع زبان از چه دریچه ای می نگرند؟ راه حل آن ها برای مسئله تنوع زبانی چیست و چگونه با این مسئله برخورد می کنند؟ آیا زبان مادری فقط اسم رمزی برای گشایش یک جبهه جدید است یا برای مدعیان آن دارای ارزش ذاتی است؟
تا کنون کمتر دیده ایم که مدعیان زبان مادری در نوشته ها و دیدگاه های خود راه حل بهتری برای ایران ارائه دهند. اغلب این نوشته با خلط مبحث و موضوع همراه است. چنین مقالات یا سخنرانی هایی با مقداری از فحاشی و توهین به زبان فارسی و فارسی زبان ها و شاعران فارسی گوی آغاز می شود و رویکردی انکار گرایانه به تمدن و فرهنگ ایرانی دارند، و با تعدادی از ادعاهای بدون مدرک در خصوص ستم هایی که گویا از آغاز دوران رضاشاهی به زبان های محلی روا داشته شده است، پایان می یابد. فرض این عده بر این است که “دولت” رضاشاه مانع ترویج زبان های محلی یا آموزش آنها از طریق گسترش زبان فارسی بوده و از این طریق به یکسان سازی فرهنگی و زبانی دست زده است. یکی از جدیدترین نمونه های این ادعا را می توان در گفتگوی یکی از مدعیان زبان مادری و قوم گرایی افراطی در سایت جماران (پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران) مشاهده کرد. مصاحبه کننده در گفتگو با دکتری مجتبی مقصودی نویسنده کتاب تحولات قومی در ایران مدعی یکسان سازی حکومتی در دوره رضاشاه بوده ولی برای توضیح بیشتر ادعای خود از نامه ها و مقاله هایی که برخی از روشنفکران به یکدیگر می نوشتند مصداق می آورد:
« فکت هایی از آن دوران وجود دارد. مثل نامه ها و مقالات روشنفکران آن زمان که صراحتا این مساله را بیان می کنند که ما برای این که مثلا ایران را به فلان جایگاه برسانیم، باید یکسان سازی زبانی انجام دهیم.»
همان طور که ملاحظه می شود مدعی (در اینجا مصاحبه کننده) نمی خواهد یا نمی تواند از اعمال حکومتی که تضمن آن توسط قانون و زور پشتیبانی می شود مصداقی بیابد و تنها به نامه ها و مقالاتی که عده ای از صاحب نظرات به یکدیگر نوشته و یا منتشر کرده اند دلیل می آورد. روشن است که وجود چنین نامه ها و یا مقالاتی تنها بازتاب دهنده گرایش ها و امیال نویسندگان آن ها است نه مدرکی برای ادعاهای اقدامات حاکمیت وقت.
تا کنون دلیل و مدرکی که حاکی از اقدامات سرکوبگرانه شدید در ایران رضاشاهی، نظیر آن چه که در ترکیه زمان آتاترک نسبت به اقلیت هایی چون ارامنه، کردها و علوی و یونانی ها تحمیل شد، دیده نشده است و مدعیان آن نیز فقط ادعای بدون 
مدرک بیان داشته اند....ادامه در سایت چراغ آزادی 

فرزاد شبستری

No comments:

Post a Comment