Monday, February 6, 2012

جناب حاج سید جوادی این نامه عذر خواهی بود یا توجیه همکاریتان در فاجعه ۵۷ و نمک پاشی بر زخم کاری که به پیکر ایرانیان زده اید؟!

جناب حاج سید جوادی ! نخست که تیتر نامه را دیدم گمان کردم شما واقعن از کردار گذشته اتان پشیمان شده اید اما نامه شما تنها توجیهی برای مشرکتتان در فاجعه انقلاب ۵۷ و دلایل واهی در رها کردن همه چیز به سود آخوندهای تمامیت خواه بود!

گمان کردم می خواهید از مردم ایران به خاطر ۶۰۰ هزار کشته جنگ ، بیش از ۱۰۰ هزار اعدامی و یک میلیون جانباز روی ویلچر یا گوشه آسایشگاههای روانی  که در دوره رهبر فقید انقلابتان به این روز افتاده اند پوزش بطلبید !

گمان کردم می خواهید از این که روزی وکیل خلخالی و مهدوی کنی و سید علی خامنه ای بوده اید اظهار شرمساری کنید و بگوید که حکومت وقت حق داشت آنها را در زندان نگه دارد تا مردم ایران آسوده زندگی کنند!

خیال کردم از بچه های ایرانی که در کلاس ها از فرط گرسنگی غش می کنند پوزش می خواهید ! آخر این بچه ها در دوره شاهی که خائن و فاسد  نامیدی اش روزی  یک وعده خوراک رایگان می خوردند تا شب گرسنه سر به بالین نگذارند !

گمان کردم می خواهی از کارگرانی که در رژیم خائن و فاسد پهلوی در سهام کارخانه ها شریک بودند اما امروز در رژیم سالم محبوبت هر ۸۹ روز یک بار اخراج می شوند تا مزایای کارگری نصیبشان نشود یا چند ماه است حقوق ناچیزشان را نگرفته اند
عذر خواهی کنی !

خیال کردم می خواهی از زنان ایرانی که هم روسری و هم تو سری نصیبشان شد پوزش بخواهی!

گمان کردم می خواهی از کارخانجات تعطیل شده، پالایشگاههای فرسوده،  پنج استان ویران شده جنگ، نیروی هوایی از کار افتاده و هواپیمایی ورشکسته و آبروی بر باد رفته ایران پوزش بخواهی !

خیال کردم میخواهی از روابط نهضت آزادی با جمال عبد الناصر دشمن درجه یک ایران، کسی که نام جعلی بر خلیج فارس را رواج داد و وعده داده بود نهارش را تلاویو و شام شبش را اهواز بخورد، پوزش بخواهی!

حاج سید احمد آقا! کمی سر مبارکتان را از زیر برف بیرون بیاورید ! مشکل قانون اساسی که شما در تدوینش شرکت داشته اید تنها افزودن ولایت فقیه بجای کلمه رهبر نیست! همین که دین رسمی را در آن شیعه اثنی عشری گزارده اید یعنی تبیض دینی ، یعنی بقیه دینها غیر رسمی هستند و به گونه ای تبیض جنسیتی برابر با قوانین اسلامی را هم در بر دارد! آخرهر بند در قانون اساسی افزوده اید در صورتی که مخالف با اسلام نباشد! مرجع رسیدگی به اینکه چیزی خلاف اسلام نباشد مگر کسی به جز آخوند است ؟

جناب حاج سید جوادی آدم اگر روشنفکر باشد به دنبال آخوند راه نمی افتد حتا اگر از آسمان سنگ ببارد! یکبار با خودت فکر کن اگر آب و برق و گاز و اتوبوس رایگان می شد و ماهی ۷۵۰ تومان آن روز پول نفت به حساب هر ایرانی واریز می شد، دیگر کسی نیازبه کار کردن نداشت. آموزگار و مهندس و پست چی و کشاورز و کارگر همه در خانه می نشستند و با حقوق رهبر فقید انقلابت زندگی می کردند! حتا کسی اشغال خانه ات را جمع نمیکرد و اشغال از سر و کله مبارکت بالا می زد

از افتخار مشارکت با خمینی در اعتراض سال ۴۰ گفتی! مگر در سال ۴۰ چه اتفاقی افتاده بود ! واگذاری سهام کارخانجات به کارگران، دادن حق رای به زنان، ملی شدن پارک ها و جنگلها، و رهایی ۲/۳ ازمردم ایران آن روز از نظام برده داری ارباب رعیتی. جناب حاج سید جوادی دلیل مخالفت شما با این اصلاحات و واگذاری این امتیازات به ما مردم ایران چه بوده که با افتخار از آن یاد می کنی ؟!

جناب حاج سید جوادی روشنفکر دینی یعنی چی ؟!  جمهوری اسلامی یعنی چی ؟  لطفا و واژه هایت را برایم تعریف کن

جناب حاج سید جوادی از آینده کشورم می ترسم می دانی چرا؟ آخر به زبان عامیانه هنوز سر گنده  انقلاب اسلامیتان زیر لحاف است! می ترسم سرنوشتی که شما برای ما نسل سوخته رقم زدید به نابودی ایران بیانجامد! لطفا دیگر از من  پوزش نخواه ....
!

1 comment:

  1. بزرگترین مشکل همه مذاهب این است که حرف در دهان خداوند می گذارند! و با این کار یعنی حرف تمام! در این وضعیت هیچ کس را یارای مخلفت با حرف خداوند نیست! وقتی مذهب پا به میدان سیاست می گذارد دیکتاتوری همزاد و همراه آن است چرا که خدا گفته چنین و خدا گفته چنان!پس این حالت کهنه و نو ندارد!نو اندیش دینی که در پی ایدئولوژیک کردن جامعه است خود ناخودآگاه زمینه دیکتاتوریی را می چیند منتها با ظاهر متجددتر! یعنی این بار بجای آخوند, یک یقه سفید دستورات خدا را تحکم می کند! روشنفکر دینی عملا جاده صاف کن روحانیت می شود! خودش قدرت بدست گرفتن و اداره حکومت را ندارد و لاجرم حکومت بدست روحانیون و روضه خوانها می افتد! برای مثال دکتر شریعتی از این دسته بود . او با خطابه های پر شور خود قشر متوسط و روشنفکر جامعه را همراه انقلاب واپس گرا نمود. اگر او نبود عمرا اگر اقشار دانشگاهی زیر بار حکومت آخوند می رفتند! او کاری کرد که مردم فکر کنند این روضه خوان سر محله اشان یک پا ابوذر بوده است و آنها نمی دانسته اند! پس بدامی افتادند که در آمدن از آن کابوسی وحشتناک است! و یا مثال دیگر مرحوم بازرگان که پس از تثبیت جمهوری اسلامی و گذشتن خر آخوند ها از پل اداره کشور , عذرش را خواستند! روشنفکر دینی حتی اگر محق هم باشد, باز چون قادر به کنترل جامعه مذهبی نیست عرصه را واگذار می کند . او چاشنی یک بمب اتمی را می زند که کنترلی بر آن ندارد و خانمان او و جامعه را با هم به باد می دهد! بحث بر سر خوب بودن و یا بد بودن و یا حسن نیت روشنفکر مذهبی نیست بلکه بر سر این است که این افراد دارای ایراد شکلی برای اداره جامعه هستند. بنابراین ما باید بدنبال ریشه خطای مذهب باشیم و آن چیزی نیست جز ذهن خوانی خداوند و زدن سند ششدانگ او بنام خود و خطای بزرگ ما که فکر می کنیم تنها مذهب متولی راه خداست.در صورتیکه خداوند در خارج از مذهب نیز جاری است.مذهب راهی قدیمی برای رسیدن به پاره ای از حقایق آفرینش است.به هر صورت تا آن زمان که مذهب بتواند خود را پالایش کند راه درازی است پس بهتر است فعلا کنار بنشیندو جامعه را به حال خود بگذارد تا بعدا فکری به حالش بشود
    کسی در حسن نیت امثال شریعتی شک ندارد ولی عملا نتیجه ای 180 درجه مخالف هدف او گرفته شد. قرار نیست که یک کیک گندیده را با خامه تازه تزیین کنند و بخورد مردم بدهند. در ثانی هزینه این کنش! روشنفکر دینی را نباید مردم بدهند!
    چرا لقمه را دور سرمان بگردانیم اگر راه کوتاه تری وجود دارد؟ چرا بجای امتحان طیف های مختلف مذهبی! به ریشه نپردازیم؟!!سالها منتظر کنش این روشنفکران باشیم تا بعد تازه برسند بجایی که دیگر روشنفکران رسیدند!مشکل اصلی جامعه ما اصلاح دین نیست چرا که راهی بس دراز و توان فرساست بلکه جدا کردن مدعیان دین از اداره و دخالت در حق تعیین سرنوشت مردم است.همین دین بصورت عقب مانده تری در قبل انقلاب وجود داشت ولی کسی مشکلی جدی از این بابت احساس نمی کرد! موسی بسوی خود بود و عیسی بسوی خود! ولی روشنفکر دینی با به عرصه کشیدن دین, یک مشکل فرقه ای را تبدیل به مشکلی ملی نمود!

    ReplyDelete