بهرام مشیری پای تجزیه طلبان را به تلویزیون پارس گشود

میهمان برنامه مشیری در نخستین روز فوریه سال ۲۰۱۳، شخصی به نام رحیم رشیدی بود. رحیم رشیدی از اهالی کردستان است . در این  برنامه رشیدی بارها ایران را کشوری چند ملیتی خواند. رشیدی که در ابتدا لحن ملایمتری داشت  و خود را هوادار یکپارچگی ایران می نامید  طاقت نیاورد و در ۱۰-۱۵ دقیقه پایانی دم خروس از زیر بغلش بیرون زد و گفت :  چطور ممکن است که ۴-۵ میلیون مردم جمهوری آذربایجان برای خود ملت هستند و پرچم دارند و در سازمان ملل نماینده دارند اما  بیست و اندی آذربایجانی در ایران نداشته باشند؟  وی افزود چگونه ممکن است ۴-۵ میلیون کرد در عراق برای خود ملت باشند اما ۱۲ میلیون کرد در ایران باید قوم باشند ؟ رشیدی همچنین قاضی محمد تجزیه طلب عامل شوروی را که در مهاباد برای خودش جمهوری درست کرده بود را با جورج واشنگن در امریکا مقایسه کرد . وی حرکت قاضی محمد را شبیه ملی شدن صنعت نفت نامید . در تمام این مدت،  سخنان رشیدی با تکان دادن سر، بله بله گویان، درود بر شما یا سکوت بهرام مشیری همراه بود. بهرام مشیری در برنامه های پیشین خود نیز از قاضی محمد پشتیبانی کرده است و به نحو خنده داری کوشیده است اعلام جمهوری مهاباد توسط قاضی محمد را نشان از جمهور خواهی و آزادی خواهی او و در چهارچوب قانون انجمن ولایتی و ایالتی مشروطه توجیه کند. مشیری همچنین در زمینه سرکوب قاضی محمد با رشیدی همدردی کرد و گفت رییس قبیله ما علیمردان خان  بختیاری را نیز  در دوران رضا شاه سرکوب کردند.


سخنی با رحیم رشیدی : جناب شتر سواری دولادولا نمی شود 

آقای رشیدی تجزیه طلب نبودن در عمل است و نه در گفتار . هر چند که شما حتا در گفتار نیز سخنان تجزیه طلبی بر زبان می رانید  و نتوانستید  جلوی زبان خودتان  را بگیرید . چگونه با این سخنان متعصبانه و نادرست مردم ایران به شما اعتماد کنند و گوشت را این بار از دست گربه اسلام گرایان گرفته و تقدیم گربه قبیله گرایان کنند ؟ البته حساب مردم کردستان از دار و دسته شما جداست . دموکراسی با دروغ گویی و ملت سازی جعلی بدست نمی آید. شرط نخستین  اثبات پیمان شما به یکپارچگی ایران این است که دست از ملت سازی جعلی بردارید. از پرچم ملی ایران نگریزید، پیشاپیش برای مردم ایران نوع نظام آینده ایران را برنگزینید و پرچم یکی از استانهای ملوک الطوایفی کشور همسایه را بالای سر خود نزنید. البته هر انسان آزاده ای حق آموزش زبان مادری  در کنار زبان مشترک و ملی و داشتن رسانه های محلی را نمی تواند انکار کند. درضمن تبدیل شدن به ملت های کوچک و تحقیر شده که با سرپرستی پایگاه های نظامی کشورهای غربی یا روسیه اداره شوند مانند کردستان عراق یا  جمهوری آذربایجان هیچ افتخاری ندارد و موجب سر شکستگی آن ملتهاست و آن کشورهای کوچک همواره استقلال و امنیتشان بازیچه و در دست کشورهای بزرگتری است که این نسخه را برای آنها پیچیده اند. در ایران آینده هر ایرانی زیر چتر یک قانون اساسی مدرن صرف نظر از قومیت و جنسیت باید در خود ببیند که به هر موقعیتی برسد. سنت ها و فرهنگ های قومی در ایرانی که همه آنها بیش از ۹۰ درصد مشترکات فرهنگی دارند به غنای فرهنگ خواهد افزود، اما قبیله گرایی مانند دینگرایی در سیاست و اداره کشور یک چیز عقب مانده است.

سخنی با بهرام مشیری : 

جناب مشیری همه جهان می دانند که قاضی محمد عامل شوروی برای تجزیه ایران بود. شرح ملاقات های او با باقر اف در آذربایجان شوروی و نحوه برپا کردن جمهوری مهاباد زیر چتر نظامی شوروی چیزی نیست که شما تنها بدلیل  کینه با شاهان پهلوی آن را زیر فرش بزنی و تاریخ را تحریف کنی پدر جان . در ضمن رییس قبیله شما علیمردان خان بختیاری بر علیه دولت مرکزی شورید و بختیاری و شمال خوزستان را تصرف کرد.  آیا درد علیمردان خان دموکراسی بود ؟ در اثر این خیره سری علیمردان خان چند سرباز ارتش و تفنگچی بختیاری و همه ایرانی در یک برادر کشی کشته شدند ؟  اینکه خوانین بختیاری نگهبانی لوله های نفت انگلستان در خوزستان را می دادند و در برابر چندر غاز دولت انگلستان به آنها پرداخت می کرد و با خیال راحت نفت ما را چپاول می کرد، چه سرافرازی برای شما دارد پدر جان ؟ از تمام پول هایی که خوانین بختیاری از انگلستان گرفتند کجا در منطقه خود حتا دو خشت روی هم گذاشتند ؟ شما دلت به حال آبادانی سوخته است ؟

بهرام مشیری به دنبال چیست ؟

بهرام مشیری تنها بدنبال این است که چند نفر بیایند بگویند ریشه اختلافات قومی در ایران را رضا شاه گذاشته است . حالا در این میان چه اندازه به یکپارچگی ایران آسیب وارد شود و چه اندازه تحریف تاریخ صورت گیرد از دید مشیری اصلا و ابدا اهمیت ندارد چون هدف وسیله را توجیه می کند. گرچه اختلافات قومی در ایران به آن اندازه که قبیله گرا ها تبلیغ می کنند وجود خارجی هم ندارد.

روند تجزیه طلبی در ایران از سده ۱۹ میلادی با پشتیبانی دول روس و انگلیس  از حاکمان محلی پیش از تولد رضا شاه آغاز شده بود. چنانچه کامران میرزا و ال خلیفه که هر دو دست نشانده انگلستان بودند به ترتیب هرات و بحرین را از ایران جدا کردند. گناه  نابخشودنی رضا شاه در نزد قبیله گراها  این است که این روند را متوقف کرد و دیگر حاکمان محلی دست نشانده دول خارجی مانند شیخ خزعل را که در این راه گام بر میدانشتند را سرکوب کرد و دستکم این گربه  را برای ما نگاه داشت. گناه دیگر رضا شاه نیز این است که آموزش و پرورش همگانی به  زبان ملی  آورد وگرنه پیش از رضا شاه اصلا آموزش و پرورش همگانی و رسمی در کشور نبود که بخواهد به زبان  محلی یا ملی باشد . اتفاقا یکی از دلایل مخالفت های خوانین و از جمله رئیس قبیله بهرام مشیری با رضا شاه همین آموزش همگانی بود . زیرا از دید بسیاری از این خوانین رعیت را چه به سواد آموزی بود؟ رعیت باید  فحش و کتک می خورد و برای خان و ارباب طویله تمیز می کرد و بیگاری می نمود.  سواد دار شود رویش زیاد می شود.

شهبانو در میان زنان و مردان همگی با لباس کردی : رشیدی گفت در دروان پهلوی هر کسی لباس کردی می پوشید او را تحقیر می کردند . رشیدی ننگ بر تو و شرم بر کسی که از روی کینه شتری به تو بلند گو می دهد 

آبادان( پایین) و خرمشهر(بالا) پیش از انقلاب، که بسیار از کشورهای جنوب خلیج پارس آباد تر بود . شرم بر کسانی که با بی کفایتی جمهوری اسلامی می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند و کشورمان را پاره پاره  کنند