زانو زدن والرین امپراتور روم در برابر شاهپور اول شاهنشاه ایران |
شاپور اول پادشاه ساسانی شرح زندگانی خود را در چند کتیبه نوشته که بخشی از آن درباره یک شب پیش از جنگ با هپتال ها در شمال ایران چنین است : شب پیش از جنگ در خیمه ام کمی خوابیدم تا فردا در میدان خسته نباشم. در خواب دیدم که تازیان از دروازه غربی تیسفون وارد شدند و سپس به کاخ حمله کردند. من در روی تخت نشسته بودم اما نمی توانستم حرکت کنم . تازیان به چپاول و ویران کردن پرداختند و دو تن از دخترانم به نام کیهان و ناهید را با خود بردند. هر چه فریاد زدم نگذارید دختران را با خود ببرند کسی صدایم را نمی شنوید . با حال بدی از خواب پریدم. نمی دانم چرا چنین خوابی دیدم . ما با تازیان هیچ جنگی نداریم و آنها آنقدر مهم نیستند که خطری برای ما باشند. خواب را برای خواب گزاران گفتم . آنها گفتند که در زمان شما هیچ خطری از سوی تازیان نیست اما ممکن است در زمان جانشینان شما اتفاق بیافتد . به هر روی من در آن زمان دختری نداشتم اما در آینده نیز نام دختران خود را ناهید و کیهان نگذاشتم و به تازیان نیز احساس خوبی نداشتم .... خواب شاپور اول ۴۰۰ سال پس از آن درست از آب درآمد ... برگرفته از کتاب سرزمین جاوید
No comments:
Post a Comment